صحبت از دلباختگی سخت است. چیزهایی شکسته می شود که عقل سلیم انکارش می کند. اما اصیل است. تقسیم بندی جهان، تعیین حدود، یافتن مکررات، آرامشی به ذهن انسان عطا می کند که موهبتی است. اما بنای دنیا بر این نیست. بر آشوب است. بر پیش بینی نپذیزی است. بر عدم تطابق. بر تضاد. سخت است از آنها گسستن و به اینها رسیدن.
دلباختگی عجیب سخت است. شرایطی پیش می آید که متضاد با گفتارها و مَنشت است.
باید قدوم تضادها را بر دو دیده نهاد. باید خوشامد گفت به پیش آمدها. به دلباختگی ها. هر چند که اصول آدمی را دور زند.