۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

دو متر زیر زمین

زمین جای عجیبی است. پر هیاهو. پر از قیل و قال و خالی از لطف. صداهای اضافه جریان دارند. وقتی روی زمین هستم، می گردم. به دنبال صداهایی آشنا. آشنای با درون. هر روز، سرخورده با غروب خورشید می میرد. شب به امید سپیده می گذرد اما می خواهم آرامَش کنم. لحظه ای درنگ، لحظه ای سکوت تا به این پایین دعوتش کنم. حالا روزها می گذرند تا به شب و سکوتش گوش کنم؛ با گوش هایی پر از هیچ. اینجا، این پایین، حالا معاشقه ی دود و موسیقی است که جریان دارد. گاه آرام و گاه پر جنب و جوش. زندگی دو متر زیر زمین جریان دارد. اینجا متولد شده، بیهوش و مست شده. اما هر دو می میرند، هر دو مردند؛ هم دود و هم موسیقی. "برای تولد لحظه ای، باید لحظه ی پیش از آن بمیرد."
فکر می کنم(،) برای سلوک و فضای خلسه گون، نیازی به پیمایش آسمان ها نیست. همینجا، این پایین، دقیقا دو متر زیر زمین خیلی ملاقات ها صورت می گیرد. ملاقات فرد با اجدادش؛ با نیای خفته. خفتگان شب هنگام بیدار می شوند. سر و دست به سوی آسمان سماع کنان گرد می آیند تا کنگره ی تاریخ را زنده کنند.
زیر زمین اما عجیب تر است. اینجا تنها جایی است که می توان عریان شد، بود. بی آلایش و بی پرده دید؛ آنچه را که باید دیده شود.
دو متر زیر زمین جای خیلی خوبی است. آرامش هست... سکون هست... گذر هست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اروند

چشم اندازی دیگر در/از کوهنوردی

خوش سعادتی است که گذرم بار دیگر به وبلاگ پرمایه ی استاد اردشیر منصوری افتاد و نوشته ی اخیرش را، که گزارش برنامه ای است از صعود به قله ی آزاد کوه، خواندم. تاملاتش پیرامون کوهنوردی و حتی خود گزارش برنامه اش، مصداق چشم ها (قلم ها) را شستن و جور دیگر دیدن است.

قدم هایش استوار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اروند