سراسر دو دهه حیاتم بر زمینِ سخت و گاه نرم، در یافتنِ پاسخ همین پرسش‌ها به‌سر شد. از نتیجه‌اش مپرسید که سال‌های دیگر هم باید صرف پرسش جدیدتان کنم! طلیعه‌ی سومین دهه‌ی زندگی، تابلوی ورود به هزارتوی پرسش‌ها بود. پرسش‌هایی که بنیان حتمیات و قطعیات را بر می‌کَنَند و خاک را برای رشد نهالی نو آماده می‌کنند. کنون در حالی به شدت اکنونی و اینجایی می‌زیَم و با عدم قطعیت‌ها، تناقضات، و پرسش‌های بدون پاسخ دست و پنجه نرم می‌کنم.